مفت خوار. انگل. گدا. مردم آرام طلب و گرانجان: نیم شب فی امان من لباس الظلام بر آن حدود گذشتم و پخته خواری چند که هم از این نمد کلاه کرده بودند و هم بر این راه چاه کنده از این دقیقه غافل گشتند وخویش را بخامی طمع در دام وزیر افکندند. (زیدری). اگر دست همت بداری ز کار گداپیشه خوانندت و پخته خوار. سعدی. ، داماد
مفت خوار. اَنگل. گدا. مردم آرام طلب و گرانجان: نیم شب فی امان من لباس الظلام بر آن حدود گذشتم و پخته خواری چند که هم از این نمد کلاه کرده بودند و هم بر این راه چاه کنده از این دقیقه غافل گشتند وخویش را بخامی طمع در دام وزیر افکندند. (زیدری). اگر دست همت بداری ز کار گداپیشه خوانندت و پخته خوار. سعدی. ، داماد
طعمه خور. (آنندراج). چاشنی خور. چشته خوار. مسته خور، آنکه مرغوب بی تلاش روزی او شود. (آنندراج) ، کسی که یک بار مزۀ چیزی را چشیده و همیشه در آرزوی آن باشد، و چاشت خور نیز گویند. (ناظم الاطباء). در تداول عامه، کسی را گویند که چون از شخصی محبت یا منفعتی بدو رسد یا در خانه کسی غذای مطبوعی خورد، پیوسته انتظار تجدید و تکرار آنرا داشته باشد. معتاد به استفاده از دیگری: دلم که چشته خور التفات دمبدم تست روا مدار که آخر بداغ چشته بسوزد. ملا تشبیهی (از آنندراج). - امثال: چشته خور از میراث خور بدتر است. رجوع به چشته خوار شود
طعمه خور. (آنندراج). چاشنی خور. چشته خوار. مسته خور، آنکه مرغوب بی تلاش روزی او شود. (آنندراج) ، کسی که یک بار مزۀ چیزی را چشیده و همیشه در آرزوی آن باشد، و چاشت خور نیز گویند. (ناظم الاطباء). در تداول عامه، کسی را گویند که چون از شخصی محبت یا منفعتی بدو رسد یا در خانه کسی غذای مطبوعی خورد، پیوسته انتظار تجدید و تکرار آنرا داشته باشد. معتاد به استفاده از دیگری: دلم که چشته خور التفات دمبدم تست روا مدار که آخر بداغ چشته بسوزد. ملا تشبیهی (از آنندراج). - امثال: چشته خور از میراث خور بدتر است. رجوع به چشته خوار شود
باکتری های مخصوصی است که انگل هستۀ آمیب ها می شوند. آمیب هایی که به این بیماری دچار شوند تامدتی حرکت می کنند و غذاهای مختلف را جذب میکنند ولی نمیتوانند تقسیم شوند و چون هسته وسیلۀ ترکیب عناصر مختلف در داخل یاخته هاست اگر در یاخته ای نباشد رشدیاخته متوقف خواهد شد. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 18)
باکتری های مخصوصی است که انگل هستۀ آمیب ها می شوند. آمیب هایی که به این بیماری دچار شوند تامدتی حرکت می کنند و غذاهای مختلف را جذب میکنند ولی نمیتوانند تقسیم شوند و چون هسته وسیلۀ ترکیب عناصر مختلف در داخل یاخته هاست اگر در یاخته ای نباشد رشدیاخته متوقف خواهد شد. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 18)
طعمه خوار. چشته خور. چاشنی خوار. مسته خوار، کسی که چون یکبار مزۀ چیزی را چشد همواره آرزوی آنراکند. در تداول عامه، کسی را گویند که چون یکبار از جانب شخصی بوی کمکی شود یا در خانه آن شخص از وی پذیرائی بعمل آید، همواره توقع تکرار آنرا کند و منتظرتجدید آن کمک یا آن پذیرائی باشد. رجوع به چشته خور شود، هر حیوان اعم از درنده و پرنده که او را طعام اندک دهند تا رام شود. درنده یا پرنده ای که بوسیلۀ چشته خوردن رام و اهلی شود: منع دلم ز دیدن آن خال گو مکن هرچند مرغ خیره شود چشته خوار به. مسیح کاشی (از آنندراج)
طعمه خوار. چشته خور. چاشنی خوار. مسته خوار، کسی که چون یکبار مزۀ چیزی را چشد همواره آرزوی آنراکند. در تداول عامه، کسی را گویند که چون یکبار از جانب شخصی بوی کمکی شود یا در خانه آن شخص از وی پذیرائی بعمل آید، همواره توقع تکرار آنرا کند و منتظرتجدید آن کمک یا آن پذیرائی باشد. رجوع به چشته خور شود، هر حیوان اعم از درنده و پرنده که او را طعام اندک دهند تا رام شود. درنده یا پرنده ای که بوسیلۀ چشته خوردن رام و اهلی شود: منع دلم ز دیدن آن خال گو مکن هرچند مرغ خیره شود چشته خوار به. مسیح کاشی (از آنندراج)
طعمه خوار نواله خور، چاشنی خور، کسی که چون یکباره مزه چیزی را چشد همواره آرزوی آنرا کند، هر حیوان اعم از درنده و پرنده که او را طعام اندک دهند تا رام شود، رشوه خوار
طعمه خوار نواله خور، چاشنی خور، کسی که چون یکباره مزه چیزی را چشد همواره آرزوی آنرا کند، هر حیوان اعم از درنده و پرنده که او را طعام اندک دهند تا رام شود، رشوه خوار